سلام
__________________
گریه می کردم از ناله ی شب های علی
لرزه بر جان فکَنَد لرزش آوای علی
از شب کوفه و خاموشی نخلستان پرس
قصه ی خون دل و چشم گهرزای علی
برگ هر نخل ، زبانی شد و در گوشم گفت :
که علی بود و شب و نعره ی ای وای علی
بر سر چاه ، چه شب ها که غم دل می گفت
جز خدا کیست که داند غم شب های علی
قد بر افراخت که تا پرچم دین افرازد
خم شد از جور منافق ، قد رعنای علی
سال ها حیله گران خانه نشینش کردند
تا به گوشی نرسد منطق گویای علی
مردم کور دل ، این رمز نمی دانستند
که خدا بود در آئینه ی سیمای علی
ای بسا دست تبهکار که از راه نفاق
متحد شد که به مسجد نرسید پای علی
عقل ، باور نکند آنکه پس از مرگ رسول
بنشیند جدل و سفسطه بر جای علی
دل هر جمع ، پریشان کنم ار شرح دهم
که چه کردند ددان با تن تنهای علی
در نوردید بسا کوی ، به دنبال یتیم
پای پر آبله ی بادیه پیمای علی
در ره عشق خدا چهره به خون رنگین کن
دین اگر هست چنین است به فتوای علی
از مرحوم مهدی سهیلی ... تهران - مردادماه 1359 هجری خورشیدی برابر با ماه رمضان 1400 هجری قمری