بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا
بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا

بود نام تو را مرد !؟

سلام


این شعر رو سال 87 گفتم ... اونموقع که 17 سالم بود ... در مورد عاشوراست ، ولی این مردی که مورد خطاب هست ، می تونی هر کدوم از یزیدیان عاشورا باشه ... سوال اصلیش از اونها اینه : بود نام تو را مرد !؟


ای مرد ، تو ای مرد

آیا خبرت هست که چه کردی در آن روز !؟

چه کردی بر آن طفل !؟

چه کردی بر آن اسب !؟

که کشتی در آن روز !؟

چه خواستی ز آنان !؟

چه بردی از آن سود !؟

ای مرد ، تو ای مرد

خود گواه خود باش

بود نام تو را مرد !؟

نظرات 1 + ارسال نظر
تواب سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

سلام

داداش خدا بد نده چطور چرا برای چی ؟

ببین یه چیزی رو میگم بی تعارف: اسلام یعنی جنگیدن و ایستادن در راه هدف !

حالا شما هرچی تو سایت ببینی موافق ت یا مخالف ت ... باید بتونی باهاش بسازی

برای همین میگن ان الله مع الصابرین دادا ...

دادا صبر ... صبر .... صبر

ما مخلصتونیم

یا حق

سلام ...
البته نه حالتی که اگه جواب بدی پستت رو پاک کنند ...
اینجوری فقط موندنت به جمع و صاحبانش امتیاز می ده ولاغیر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد