بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا
بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا

پیرو حسین باشیم یا عزادارش !؟

سلام ...

این روز ها این بحث زیاده و عده ای از دوستان  که به قول خودشان روشنفکر هستند ، می گویند :« امام حسین ( ع ) پیرو می خواد نه گریه کن » و آی که بدجور روش مانور می دهند ... به قول حضرت علی « حرف حقی است که از دهان باطلی بیرون می آید » ....

ولی اصل مطلب رو از زبان یک بنده خدا بشونید که می گفت  : ...  دشمن فهمیده که این عاشورا هست که ملت  هر سال شارژ روحی می کنه ، یاد مصیبت حسین ( ع ) به مردم بردباری می دهد ، برای همین بعضی ها بحث انحرافی « پیرو حسین یا عزادار حسین » را درست کرده اند .

گفت : به هر کسی رسیدی که این حرف رو می زنه  باهاش بحث نکن  [ چون بیفایده هست  ] و یک کلام بهش بگو : « حسین [ ع ]  پیرو عزادار می خواهد » این جوابی است برای این توطئه .... یا حسین ( ع )  

نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره کویر پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:03 ب.ظ http://hadiseashna.blogsky.com

محرّم: آنگاه که انسانی به آن درجه از عشق و آگاهی میرسد که خالصانه وعاشقانه همۀ وابستگیها، دلبستگیها و حتّی جان شیرین را در راه آرمانی مقدّس فدا میکند، ملکوت خشنود میشود. کائنات آذین بندی میکند. خداوند لبخند میزند و عاشقانه آغوش می گشاید.چنین پروازی را سوگی نیست. ماتمی نیست. اشک و آهی نیست. بلکه تنها عشق است و شادی وصل. (از وبلاگ حدیث آشنا)

یاسمین پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:06 ب.ظ http://donyayeyasamin.blogsky.com/

سلام ایام سوگواری حسینی را تسلیت میگم
خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنید
موفق باشید

قصه مذهبی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ب.ظ http://way.blogfa.com

داستان یزید بن معاویته بن ابوسفیان

http://way.blogfa.com/post/26

با اینکه یزید دل خوشی از بن زیاد نداشت، اما برای برقرای و مستحکم سازی ستونهای
سلطنتش، عنصر خونخوار و سفاکی چون بن زیاد، بهترین انتخاب بود، از این رو یزید
علیرغم میل باطنی اش، مصمم شد تا بن زیاد را جانشین حکمران سابق کوفه کند، تا با این
روش بتواند، سدی مستحکم در مقابل مدعی تاج و تختش ( امام حسین ) بوجود اورد.

هرچند که امام حسین هیچ تمایلی برای تصاحب تاج و تخت یزید نداشت، اما یزید اینطور
پنداشته بود که مقصود امام حسین از قیام، چیزی نیست جز، تصرف کردن جایگاه و مقام
شیطانی اش، بهمین سبب تمام تلاش خود را بکار می برد تا سدی مستحکم در مقابل مخالفین
خود ایجاد کند، و برای برقرار ماندن سلطنتش از هیچ عمل زشتی رویگردان نبود.

معاویه با اینکه دشمن خدا و دین اسلام بود، اما با تمام فسق و شرارتهایش، پیامبر و اهل بیتش
را بخوبی می شناخت، در حقیقت قبول داشت که راه خودش راه باطل و بیهوده ای است، اما
طعم شیرین خلافت را نمی توانست با پیروی از پیامبر و اهل بیتش به زهر تبدیل کند.
زیرا پیامبر هرگز با معاویه هم رای و هم عقیده نبود، از این رو معاویه همیشه با خواسته های
پیامبر و اهل بیتش متضاد بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد