بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا
بامداد

بامداد

نوشته های یک بنده ی خدا

نه کلاهک ، نه کلاه


تهران - ایرنا - یادداشت روز دوشنبه «کیهان» به قلم «حسین شریعتمداری» مربوط به ادامه بررسی های این روزنامه درباره مفاد توافقنامه ژنو و مواضع اعلام شده غربی است.


  در این یادداشت آمده است: قبل از ورود به موضوع اصلی یادداشت پیش روی اشاره به این نکته ضروری است که توده های عظیم مردم و تقریبا همه جریانات سیاسی صرفنظر از سلیقه های متفاوتی که دارند، در ضرورت برخورداری ایران اسلامی از فناوری صلح آمیز هسته ای و دستاوردهای پیرامونی آن اتفاق نظر دارند و پیروزی و موفقیت تیم مذاکره کننده کشورمان - چه تیم های قبلی و چه تیم کنونی - را در آوردگاه چالش هسته ای آرزو می کنند و البته در این میان اصحاب - اندک و کم شمار - فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 حساب جداگانه ای دارند ... و اما؛

1- توافقنامه ژنو در فاصله کوتاهی بعد از امضای آن از سوی طرفین مذاکره کننده با برداشت ها و اظهارنظرهای «متفاوت» در داخل کشور و «متضاد» از جانب حریف بیرونی روبرو شد.

تا آنجا که امروزه درباره توازن میان آنچه داده ایم و آنچه گرفته ایم، ابهامات و تردیدهای جدی پدید آمده است.

به عنوان مثال، یکی از خطوط قرمز اصلی ما که طی 10 سال گذشته بر آن اصرار ورزیده ایم، به رسمیت شمردن حق غنی سازی در داخل کشور و با تعریف روشن و صریح ماده 4 معاهده NPT بوده است.

در این باره تیم مذاکره کننده کشورمان تأکید می ورزد که در توافقنامه ژنو حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده است ولی از سوی دیگر حریف با صراحت اعلام می کند که این حق در توافقنامه نیامده و به رسمیت شناخته نشده است.

مسئولان هسته ای کشورمان در توضیح این تناقض می گویند که ادعای حریف مصرف داخلی دارد و مقامات آمریکایی برای راضی کردن مخالفان داخلی خود به اینگونه ادعاهای بی اساس روی آورده اند.

این توضیح اگرچه خالی از واقعیت نیست ولی نمی تواند پاسخ قابل قبولی تلقی شود، چرا که ادعاکنندگان، افراد عادی و یا رسانه ها نیستند، بلکه این ادعاها از سوی بلندپایه ترین مقامات مذاکره کننده حریف مطرح می شود مقاماتی نظیر اوباما رئیس جمهور، جان کری وزیرامورخارجه، وندی شرمن مذاکره کننده ارشد آمریکا، وزیرخارجه فرانسه، نخست وزیر انگلیس و... بنابراین چگونه می توان پذیرفت ادعای آنان فقط مصرف داخلی داشته باشد.

چرا که متن توافقنامه منتشر شده است و برای افکار عمومی طرف مقابل پوشاندنی و انکارکردنی نیست، و از سوی دیگر مقامات حریف از این نکته بدیهی به خوبی آگاهند که اگر ادعای خلاف واقع کرده باشند از سوی افکار عمومی ملت هایشان و از جمله مخالفان سیاسی خود مورد بازخواست قرار می گیرند، زیرا مخالفان داخلی آنها نیز توان مراجعه به متن توافقنامه و درک محتوای آن را دارند. پس ماجرا چیست؟!

این فقط یک نمونه بود و نمونه های دیگری از تناقض و تضاد میان برداشت طرف خودی و حریف از توافقنامه یاد شده وجود دارد که به طور طبیعی می تواند با پرسش های منطقی همراه باشد.

آنچه در پی می آید، پرسش هایی است که از مروری گذرا بر متن توافقنامه ژنو برخاسته و پاسخ صریح و مستند مسئولان مربوطه را می طلبد.

2- در مقدمه توافقنامه ژنو آمده است «هدف از مذاکرات دست یافتن به یک راه حل جامع و مورد توافق دو طرف است که اطمینان بدهد ایران در پی تولید سلاح هسته ای نیست. راه حل مزبور مبتنی بر این اقدامات اولیه است و به یک گام نهایی منجر خواهد شد. این راه حل جامع، در برگیرنده یک برنامه غنی سازی مورد توافق دو طرف است که با اعمال محدودیت ها و اقدامات شفاف ساز به منظور حصول اطمینان از ماهیت صلح آمیز آن همراه خواهد بود.»

در این بخش از توافقنامه، اگرچه بر حق بهره برداری از انرژی صلح آمیز تحت مفاد NPT تاکید شده ولی؛

الف: حق غنی سازی برای کشورمان مشروط و موکول به «محدودیت »ها و «اقدامات شفاف ساز» شده است. این محدودیت ها در معاهده NPT نیامده بنابراین واژه «طبق معاهده NPT» با آنچه در معاهده مزبور بر آن تصریح شده همخوانی ندارد.

ب: قید «شفاف سازی» به «حصول اطمینان» طرف مقابل موکول شده است و از آنجا که «حصول اطمینان» یک واژه کشدار و غیرقابل اندازه گیری است، می تواند تمامی اقدامات شفاف ساز ایران را با این بهانه که هنوز اطمینان پیدا نکرده ایم، بی اثر سازد.

این دقیقا همان برخوردی است که حریف در چالش هسته ای 10 ساله داشته است و از این روی نمی تواند تضمین قطعی و قابل قبولی برای به رسمیت شناختن حق غنی سازی کشورمان باشد.

ج: حق غنی سازی کشورهای عضو NPT در ماده 4 این معاهده (سیکل تولید سوخت هسته ای) به رسمیت شمرده شده است و انتظار آن بود که تیم هسته ای کشورمان از حریف بخواهد در مقدمه توافقنامه و در فصل پایانی آن «FINAL STEP» حق غنی سازی ایران را با صراحت به ماده 4 NPT مستند کند تا زمینه ای برای انکار بعدی آن وجود نداشته باشد.

گفتنی است که بلافاصله پس از سخنرانی اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل - سه هفته قبل از توافقنامه ژنو- وندی شرمن مذاکره کننده ارشد تیم آمریکا توضیح داده بود که غنی سازی مورد نظر اوباما بیرون از خاک ایران خواهد بود.

بنابراین تعجب آور است که چرا مذاکره کنندگان محترم کشورمان با توجه به این پیش زمینه، بر تصریح به بند 4 در توافقنامه اصرار نکرده اند.

3- در فصل آخر توافقنامه تحت عنوان گام آخر نیز به حق غنی سازی ایران اشاره شده ولی در این بخش قیدهای دیگری هم به آن افزوده و تأکید کرده اند که این حق غنی سازی

الف: «مورد توافق طرفین باشد»

ب: «منطبق بر نیازمندی های عملی- PRACTICAL NEEDS باشد»

ج: با اعمال محدودیت بر گستره و سطح فعالیت غنی سازی باشد

د: ظرفیت غنی سازی، محل انجام آن و ذخایر اورانیوم غنی شده مورد توافق قرار گیرد.

همانگونه که ملاحظه می شود؛

اول: قید «نیازمندی های عملی»، می تواند بهانه ای برای محروم کردن ایران از حق غنی سازی باشد.

چرا که حریف می تواند ادعا کند- و بارها ادعا کرده است- که ایران به اورانیوم غنی شده برای نیروگاه بوشهر و رآکتور تهران نیاز دارد و این در حالی است که اولاً مواد کافی برای تأمین نیاز نیروگاه بوشهر را در اختیار دارد و ثانیاً سوخت لازم برای رآکتور تهران را هم از طریق تبدیل اورانیوم 20 درصد به میله های سوخت- یکی از بندهای توافقنامه- تأمین شده است، بنابراین «نیاز عملی» به غنی سازی اورانیوم ندارد!

دوم: از سوی دیگر، «سطح و گستره غنی سازی- «SCOPE & LEVEL باید محدود باشد و این در حالی است که مقصود ما از غنی سازی اورانیوم، غنی سازی صنعتی است و نه آزمایشگاهی.

سوم و چهارم و پنجم: ظرفیت غنی سازی، محل انجام آن و ذخایر اورانیوم غنی شده نیز محدود و موکول به توافق حریف است.

یعنی دقیقا همان نظر وندی شرمن که گفته بود به ایران حق غنی سازی در خاک خود را نمی دهیم!

4- در متن توافقنامه ژنو، گام اول با ذکر جزئیات آمده است و فقط نگاهی گذرا به آن نشان می دهد که آنچه «داده ایم» با آنچه «گرفته ایم» متوازن نیست که شرح آن به درازا می کشد و نیاز به مبحث جداگانه ای دارد.

اما، گام های دیگر، تحت عناوین گام میانی (دوم) و گام نهایی (سوم) اگرچه با جزئیات نیامده است ولی چارچوب مشخصی برای آن در نظر گرفته شده و ایران را به رعایت این چارچوب ملزم کرده اند. از جمله آن که ؛

5- در فصل مربوط به گام دوم آمده است؛ «در فاصله میان گام های اول و گام نهایی، گام های دیگری از جمله، پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل با هدف «قانع شدن» - «SATIS FACTORY» نهایی دبیر کل سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده است.» در این بخش؛

الف: به طور تلویحی قانونی بودن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفته ایم. و حال آن که تاکنون با استناد به موازین حقوق بین الملل این قطعنامه ها را غیرقانونی و باج خواهانه می دانستیم.

ب: ارسال پرونده هسته ای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل نیز با بند C از ماده 12 اساسنامه آژانس مغایرت آشکار داشته است چرا که در این بند از اساسنامه برای ارجاع پرونده یک کشور عضو به شورای امنیت سازمان ملل 2 علت ذکر شده است.

اول؛ اثبات انحراف از فعالیت صلح آمیز هسته ای به سوی تولید سلاح اتمی - DIVERSION - که این انحراف در هیچیک از گزارش های آژانس و قطعنامه های شورای حکام نیامده است و دوم؛ بی توجهی کشور عضو به توصیه های آژانس برای رفع «تقصیرها و قصورها» که در این زمینه نیز قطعنامه نوامبر 2004 آژانس- آبان 83- از رفع- بخوانید بی اساس بودن- قصورها و تقصیرهای مورد مناقشه خبر داده است.

بنابراین از این زاویه نیز ارجاع پرونده و قطعنامه های شورای امنیت فاقد اعتبار بوده است.

ج: واژه «قانع شدن» در بند یاد شده یک مفهوم کشدار و بدون مرز است و می تواند تفسیرها و تعریف های متفاوت و غیرقابل اندازه گیری داشته باشد و باید پرسید که مگر تاکنون حریف در مقابل شواهد و مستندات شفاف ساز ایران که بازرسی های پیوسته آژانس گواه صحت آن است ابراز رضایت و اقناع کرده است که از این پس چنان کند؟!

6- در توافقنامه ژنو، ابعاد «اقدامات شفاف ساز» که ایران را ملزم به انجام آن کرده اند، تعریف نشده و شفاف سازی مورد نظر حریف بدون مرز رها شده است. از این روی می توان و باید نگران بود که آنچه دشمن از ما خواسته است، بسیار فراتر از مفاد NPT، پادمان مربوطه و حتی فراتر از پروتکل الحاقی باشد و باید از عزیزان تیم هسته ای کشورمان پرسید؛ آیا با پذیرش قید بدون مرز و تعریف نشده «اقدامات شفاف ساز» دست حریف برای مطالبات فراتر از پادمان و پروتکل الحاقی باز نشده است؟!

نباید فراموش کنیم که حریف برای مقابله با موجودیت ایران اسلامی به هر جنایتی دست می زند و تاکنون زده است، بنابراین دور از انتظار نیست که باز هم مانند 10 سال گذشته، هیچیک از اقدامات شفاف ساز ما را «قانع کننده» تلقی نکند! و البته این دفعه با استناد به توافقنامه ژنو!

7- در فصل مربوط به گام میانی و در فاصله گام اول و گام نهایی از ایران خواسته شده است که گام های دیگری نیز بردارد- ADDITIONAL STEPS- و پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را با تعبیر «از جمله این گام ها در کنار گام های دیگر» آورده است.

که به موضوع قطعنامه ها اشاره داشتیم و اکنون اشاره به این نکته را ضروری و قابل پرسش می دانیم که چرا گام های اضافی را به صورت جمع آورده اند؟ و غیر از پرداختن به قطعنامه ها که آن را فقط یکی از آن گام ها می دانند انتظار چه گام های دیگری را از ایران دارند؟! توافقنامه در این باره ساکت است و حریف می تواند با استناد به این بند تعریف نشده، درپی تحمیل انتظارات غیرقانونی و باج خواهانه مورد نظر خود برآید.

انتظار منطقی از تیم هسته ای کشورمان این بود که زیر بار گام های اضافی تعریف نشده نروند و از طرف مقابل بخواهند منظور خود از این گام ها را دقیقا مشخص کند که متاسفانه این انتظار ضروری برآورده نشده است!

8- در فصل مربوط به گام نهایی، از ایران خواسته شده که نگرانی های حریف درباره رآکتور آب سنگین اراک IR-40 را به طور کامل برطرف کند و آمده است که ایران در این تاسیسات هیچگونه بازفرآوری انجام نخواهد داد و هیچگونه تاسیساتی که قادر به انجام بازفرآوری باشد نیز ایجاد نخواهد کرد. و این یعنی تعطیلی رآکتور آب سنگین اراک!

9- در پایان توافقنامه و درباره گام نهایی و هر یک از گام های میانی تاکید شده است «اگر همه آنچه در این سند آمده است، مورد توافق قرار نگیرد، مانند آن است که هیچ توافقی به دست نیامده است» و از این گزاره با عنوان «اصل اساسی» یاد شده است.

توضیح آن که گام اول با جزئیات در توافقنامه آمده است ولی گام های میانی و نهایی- همانگونه که اشاره شد- اگر چه با همه جزئیات ذکر نشده است ولی چارچوب های آن با دقت- بخوانید زیرکی و موذی گری حریف- مشخص گردیده و کاربرد «اصل اساسی» مورد اشاره دقیقا در همین نقطه است.

به بیان دیگر، حریف تاکید کرده است که علاوه بر توافق روی جزئیات گام اول، تمامی چارچوب تعیین شده برای گام های میانی و نهایی نیز بایستی از جانب ایران، پذیرفته تلقی شود و در غیر این صورت گویی هیچ توافقی صورت نپذیرفته است! بنابراین بند یادشده، در ماهیت خود، ایران را ملزم می کند که علاوه بر جزئیات ذکر شده در گام اول بایستی ادامه مسیر تا گام نهایی را هم مطابق چارچوب تعیین شده از سوی حریف طی کند! اگر چنین باشد، ادامه مذاکرات مفهوم و معنای چندانی ندارد.

10- و بالاخره اگرچه هنوز گفتنی هایی هست ولی آنچه به اختصار در این وجیزه آمده است فقط چند پرسش از مسئولان محترم تیم مذاکره کننده کشورمان است که پاسخ به آن برای روشن شدن بیشتر اذهان عمومی درباره توافقنامه ژنو، ضروری به نظر می رسد و می تواند برخی از ابهامات پدید آمده را بزداید و این واقعیت نیز به عنوان یک تصمیم اطمینان بخش قابل اشاره است که مسئولان تیم هسته ای بارها تاکید کرده اند بلافاصله پس از مشاهده کمترین تهدید علیه فن آوری صلح آمیز ایران و نادیده گرفتن حق مسلم و قانونی کشورمان به نقطه قبل از توافق بازخواهند گشت.

این نکته نیز گفتنی است که حریف با توجه به فتوای حضرت آقا، کمترین تردیدی ندارد که ایران به کارگیری سلاح هسته ای را حرام می داند و هرگز در پی تولید آن نیست و باز هم به قول حضرتش به هیچ قدرتی هم اجازه تجاوز به حقوق مسلم و قانونی ملت ایران را نداده و نخواهد داد.

فلانی گفت : من یک یهودی ایرانی هستم ...

سلام


امروز این کامنت رو تو یاهو نیوز خوندم ...


NIMA HAKIMPOUR

I am an Iranian Jew and let me be the first to say that all of you people saying that Iran has no intention of bombing Israel and that Iran has not attacked another country in hundreds of years are all extremely uneducated on the subject and you have no business spewing your hate and misinformation to the masses. Iran's sole purpose of enriching uranium is to see the state of Israel be destroyed. Iran, rather than using their own army, has been terrorizing the world through its terrorist group Hezbollah for the last 50 years. Thousands of innocent people, Iranians and foreigners, have died by the hand of Iran and president Obama is playing right into their hand and building up Iran while diminishing Israel's credibility. Whether you people like it or not, Israel is the free world's only ally in the region and the destruction of Israel will have catastrophic effects. But make no mistake, with or without the US, Israel will stand tall and defend herself by any means necessary.


لینک 


ترجمه :

من یک یهودی ایرانی هستم و بگزارید تمام کسایی رو که می گند ایران هیچ هدفی برای نابودی اسرائیل نداره و ایران به هیچ کشوری در چند صد سال اخیر حمله نکرده ، بگم که واقعا بی اطلاغ هستد و  شما هیچ حقی ندارید که اطلاعات غلطی رو در این باره منتشر کنید .

تنها هدف ایران از غنی سازی اورانیوم اینه که کشور اسرائیل رو نابود کنه . ایران ، به جای اینکه از ارتش خودش استفاده کنه ، جهان رو به وسیله ی گروه تروریسیتی حزب الله ش در این 50 سال گذشته  به وحشت انداخته . هزاران انسان بی گنا ، ایرانی و خارجی ، توسط ایران کشته شدند و حالا پرزیدنت اوباما داره دقیقا توی بازی ایرانی ها بازی می کنه و بهشون اعتبار لازم برای نابودی اسرائیل رو می ده .

چه دوست داشته باشید یا چه دوست نداشته باشید ،اسرائیل تنها متحد جهان آزاد در منطقه هست و نابودی اسرائیل آثار مخربی در پی داشته باشه . ولی اشتباه نکنید ، چه با آمریکا و چه بدون آمریکا ، اسرائیل سر پا باقی خواهد ماند و از خودش با هر وسیله ای که لازم باشه دفاع می کنه ...


_______

تحلیل :


1- شک دارم این کسی که می گه یهودی ایرانی هست ،واقعا یک یهودی باشه چون یهودی ها تا اونجایی که می دونم از اسامی مانند نیما  و نام خانوادگی مثل حکیم پور استفاده نمی کنند


2- این بشر به احتمال زیادی یکی از حضرات افراطی فتنه ی سبز هست یا یکی از بهائیان بی ریشه یا یکی از اعضای منافقین خلق ... شاید هم یک اسرائیلی باشه که بخواد خودش رو ایرانی جا بزنه ... ولیکن نوع متنش بیشتر به ایرانی های خائن می خوره که شکر خدا کم ازشون نداریم


3- اینقدر حب و بغض داره که می گه 50 سال ، یکی نیست بگه از تاسیس جمهوری اسلامی ایران 35 سال بیشتر نمی گذره و حزب الله لبنان هم در دهه ی 80 میلادی تاسیس شده ... حالا چطور می شه 50 سال !؟


4- اسرائیل تنها متحده جهان آزاده در منطقه هست ....  جک جالبی بود


5- منظور از تمام وسائل ، بمب اتم هست ... این نشون می ده این آقایون چقدر حب وطن دارند ...

آقازاده ها و احمدی نژاد ....


نماینده مردم تهران در مجلس با انتقاد از رویکرد دستگاه قضائی در عدم برخورد با مهدی هاشمی و برخورد با احمدی‌نژاد، گفت: برخوردهای دوگانه در پرونده های قضایی، سّم است.

به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی تذکری در جلسه علنی امروز(سه‌شنبه) مجلس از عدم برخورد قوه قضاییه با مهدی هاشمی انتقاد کرد.
 
متن کامل تذکر رسایی به شرح زیر است:
 
وقتی مردم می بینند که پرونده سنگین شفاف آقازاده های یک خانواده خاص در دستگاه قضایی قفل می شود و سخنگوی دستگاه قضا یک سال است که در مصاحبه های مطبوعاتی خود هیچ جواب قانع کننده ای برای آن ندارد، باور نمی کنند که دادگاه احمدی نژاد از روی عدالت است و این نه تنها برای دستگاه قضا بلکه برای نظام اسلامی سمّ است.
 
تذکر بنده خطاب به دستگاه قضایی و هیأت رئیسه محترم مجلس است. همکاران محترم و ملت شریف ایران، اصول 19 و 20 قانون اساسی به صراحت می گوید که مردم از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و نژاد هیچ کس سبب امتیاز او نمی شود.
 
یک سال قبل در همین ایام بنده در دو نطق، به برخورد تبعیض آمیز با پرونده یک آقا زاده اعتراض کردم. این شخص که سه سال به انگلیس پناه برده بود 12 مورد اتهامی دارد از جمله اخلال در نظم اقتصادی و پولشویی، اختلاس، جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، پرونده های مالی سنگین در وزارت نفت، استفاده از اموال دولتی در انتخابات سال 84 به نفع پدرش، نقش محوری در فتنه و کودتای سال 88 و اختفای اسناد محرمانه، خیلی محرمانه، سرّی و به کلی سرّی دستگاه های عالی نظام که بر اساس اعلام مقامات قضایی، کیفر خواست این آقازاده 125 صفحه است.
 
سخنگوی دستگاه قضایی اعلام کرده که این فرد متهم و مجرم است و اتهام و جرم وی از نظر بازپرس محرز و قرار مجرمیت برای او صادر شده ولی الان حدود 436 روز است که با ادعای نقصان پرونده، موضوع راکد گذاشته شده. متهم و مجرمی در این سطح فقط با وثیقه 10 میلیاردی آزاد است و با تدبیر برخی از کارگزارن و دوستان دولت یازدهم، امید این فرد برای چنگ انداختن به قراردادهای نفتی مجددا زنده شده.
 
بنده بابت نطقم که بر اساس وظیفه نمایندگی ام بود، احضار شدم اما چرا علیرغم گذشت 436 روز، هنوز پرونده این نیمه دانه درشت قفل و کانّه کلید بازگشای اش گم شده. آیا غیر این است که به تعبیر امام جمعه محترم تهران، آیت الله جنتی برخی گردن کلفت شده اند؟!
 
گذشت 436 روز و قفل بودن پرونده این آقازاده، حکایت از حقانیت نطق یک سال قبل بنده و اعتراض های مکرر دیگر نمایندگان و  رسانه های مطالبه گر و مردم کوچه و بازار دارد. بنده در نطق گفتم که یک فشار اختاپوسی به دستگاه قضایی وارد می شود اینهم دلیلش، 436 روز گذشت و هنوز اعلام می شود پرونده ناقص است.
 
و تازه این در حالی است که هنوز دستگاه قضایی به اظهارات مهدی هاشمی که در گفتگو با نیک آهنگ کوثر علنی شد، رسیدگی ای نداشته است. مهدی هاشمی در این فایل صوتی می گوید:
 
"هنوز هم معتقدیم باید به رهبری فشار آورد. این هزینه اش از همه چیز کمتر است ... باید به آنهایی که در داخل کشور در حال جنگ (فتنه) هستند کمک کرد، الان بار بر دوش آنهاست ... حرف هایی که ماها می زنیم، حرف هایی که بابای من زد، از همه حرف های اقایون (اصلاح طلب) تندتر بود. ما تقسیم کار کرده ایم هر کسی کار خودش رو می کند. بابا کار خودش رو می کند... من وظیفه ای برایم تعریف شده که آن را انجام می دهم. دعوای من با بابا اینست که ما باید تهاجمی تر بشویم با اینها ... کارهایی که من کرده ام صد برابر بدتر از سخنرانی های شماهاست و نظام هم می داند که من دارم چه کار می کنم. و اینها هم می دانند اخلال هایی که در زمان رفتن رییس جمهور ایران (احمدی نژاد) به سازمان ملل ایجاد شد، توسط من بوده است و این مساله حتی به تاج زاده و بهزاد نبوی و رضا خاتمی و اینها هم بر خورده است! طرف های من می فهمند که من کی ام و می فهمند من دارم چه کاری علیه نظام می کنم و با من بد هستند ... اینکه من الان بخواهم رو بازی کنم خیلی زود است. البته من حرف های شما را قبول دارم که اقای هاشمی باید فتیله را بکشد بالا. ماها هیچ امتیاز عملی الان نمی توانیم از رهبری بگیریم و خیالت راحت باشد نظام هیچ امتیازی الان به ما نمی دهد."
 
همه حرف بنده، رسانه های پیگیر، دیگر نمایندگان و مردم مطالبه گر این است که آیا اگر فرزند یک نانوا، فرزند یک گارگر، فرزند یک کارمند، فرزند یک استاد دانشگاه، فرزند یک روزنامه نگار حتی فرزند یک نماینده مجلس با این موارد سنگین اتهامی بود با او اینطور برخورد می شد؟‌ برخی ها یک سال قبل نطق بنده را تند خواندند کجایند که امروز لام تا کام در باره این تبعیض 436 روزه یک کلمه نمی گویند؟
 
چرا پرونده های متعدد دختران و پسران مربوط به یک نژاد خاص وقتی به دستگاه قضایی می رسد قفل می شود؟ مگر بر اساس اصل 19 قانون اساسی همه نژادها در برابر قانون برابر نیستند؟ دیروز سخنگوی دستگاه قضایی اعلام کرده که ما قبول داریم پرونده این آقازاده حساسیت بالایی دارد و مردم برایشان مهم است که سرانجام رسیدگی به آن چه شده است. باید تدابیری اندیشیده می‌شد تا رسیدگی آن به این میزان کُند و با وقفه زمانی روبرو نمی‌شد. 
 
خب برادر بسم الله، مردم که نباید تدبیر می کردند شما باید این کار را انجام دهید،‌ هنوز دیر نشده چرا اقدام نمی کنید؟ اقدام کنید والله پیش مردم آبرومند می شوید.
 
از آن طرف می بینیم که فردی هنوز رییس جمهور کشور است ولی برایش احضاریه می رود و تاریخ دادگاهش مشخص می شود. آفرین بر دستگاه قضا این درست است. رییس جمهور هم در برابر عدالت قضایی مستثنی نیست شما با این کار مردم را امیدوار می کنید ولی وقتی مردم می بینند که پرونده سنگین شفاف آقازاده های یک خانواده خاص در دستگاه قضایی قفل می شود و سخنگوی دستگاه قضا یک سال است که در مصاحبه های مطبوعاتی خود هیچ جواب قانع کننده ای برای آن ندارد، باور نمی کنند که احضار و دادگاه احمدی نژاد از روی عدالت است و این نه تنها برای دستگاه قضا بلکه برای نظام اسلامی سمّ است.
 
در حالی که درست این است، همه باید در برابر قانون مساوی باشند حتی اگر رییس جمهور باشند. والله من خودم در عین حمایت از شاخصه های برجسته رئیس دولت قبل که بارها از زبان رهبری تصریح شد، منتقد و معترض برخی رفتارهای احمدی نژاد بودم و هستم ولی این برخورد دوگانه درست نیست و برای اعتماد عمومی جامعه سمّ است.
 
گفته می شود که شاکی پرونده احمدی نژاد کمیسیون اصل 90 و چند شاکی خصوص است. از موارد شکایت خصوصی مثل این که "بالا بودن تصادفات در جاده ها در دولت احمدی نژاد سبب تلافات بسیار شده یا این که چرا رئیس جمهور شرط ارتقای شهر به شهرستان ما را افزایش جمعیت دانسته و من از همسرم خجالت کشیدم" می گذرم که واقعا بیانش هم مضحک است.
 
بنده خودم عضو کمیسیون اصل نودم. یکی از مشکلات ما این است که پرونده های بسیاری از این کمیسیون به دستگاه قضایی ارجاع شده ولی هنوز اقدامی نشده، برخی دستگاه ها به مکاتبات کمیسیون جواب نمی دهند! با این که صراحتا در قانون اعلام شده این کار جرم است. چطور این پرونده اینقدر زود مسیرش معلوم می شود و قاضی آن اهل مصاحبه با رسانه ها می شود؟
 
من از مسئولین محترم کمیسیون اصل نود هم سئوال می کنم آیا روسای جمهور قبل به همه موارد قانونی مو به مو عمل کردند؟ روسای جمهور قبل نباید اساسنامه شرکت نفت را ارائه می دادند؟ در اجرای قانون تاخیر نداشتند؟ قانون هدفمندی یارانه ها مگر در برنامه های قبلی نبود، آیا عمل کردند؟ اگر کمیسیون اصل نود در مجلس نهم می تواند به تخلفات دوره قبل رسیدگی کند چرا به تخلفات روسای جمهور اسبق رسیدگی نکند؟ چرا هیأت رئیسه پیگیری آن موارد را به کمیسیون ارجاع نمی دهد؟
 
ده رییس جمهور آمدند و رفتند،‌ هشت دوره مجلس تشکیل شد و رفت، آیا اصل 8 قانون اساسی در باره امر به معروف و نهی از منکر اجرایی شده؟ آقایی فقط به خاطر سیاست های غلط اقتصادی و فرهنگی دوره ریاست جمهوری اش که تورم 50 درصدی و فاصله طبقاتی و قهر مردم با صندوق های رأی را به دنبال داشت و ضرباتی که در فتنه 88 به نظام زده، چند هزار شاکی خصوصی دارد آن هم از خانواده شهدا ، احضار شده؟ آقای دیگری به دلیل رفتارهای دشمن شاد کنش در دوره اصلاحات آمریکایی و حرمت شکنی های فرهنگی و عملکردش در کودتای سال 88 ، شکایت های عمومی و خصوصی متعددی دارد، وی ممنوع الخروج شده اما آیا دادگاهش تشکیل شده؟
 
خبرگزاری خانه ملت هر چند روز با یک کارمند مجلس در باره دادگاه احمدی نژاد مصاحبه می کند، بعد همان مصاحبه می شود تیتر تعریف و تمجید از مجلس و دستگاه قضایی، آن هم در رسانه هایی که به خاطر بیانیه های ضد فتنه و انقلابی مجلس و مواضع قاطع رییس دستگاه قضا در برخورد با فتنه گران و کودتاگران سال 88 ، ‌در روزهای دیگر به مجلس و دستگاه قضایی حمله می کنند و فحش می دهند!
 
آقایان هیأت رئیسه آیا این کارمند مجلس و خبرگزاری خانه ملت با هماهنگی شما این خوراک را برای رسانه های پایگاه دشمن آماده می کنند؟ بنده می گویم احمدی نژاد یا هر متهم دیگری را باید محاکمه کرد ولی چرا این کارمند حقوقدان مجلس و این خبرگزاری به اصطلاح خانه ملت، در خصوص قانون شکنان بزرگ دیگر که رهبر انقلاب از تخلفاتشان به خیانت بزرگ یاد کرده، مصاحبه منتشر نمی کنند؟‌ چرا خبرگزاری خانه ملت پیگیر صدای نمایندگان ملت در مطالبه محاکمه کودتاگران سال 88 نیست که امروز زبان درآورده اند و می گویند ما از حقمان در سال 88 گذشتیم ! آقای آملی لاریجانی معنای این ادعای فتنه گرانه و روزنامه هایی که آن را تیتر کرده اند،‌ این است که دستگاه قضایی به ناحق با ما رفتار کرده است !
 
بنده به این آقای فتنه گر و رسانه های همسو با او می گویم که حق شما محاکمه بود که ملت در یوم الله 9 دی سال 88 و سال های بعد و حضور در انتخابات های بعدی نظام نشان داد از آن نگذشته و ان شاء الله دستگاه قضایی هم از آن نمی گذرد. آقای اژه ای دیروز در پاسخ به این موضع طلبکارانه اعلام کرد که ما گاهی فکر می‌کنیم برخورد قاطع و جدی با فتنه گران نداشته‌ایم و شاید در این باره کوتاهی کرده‌ایم. احسنت به دستگاه قضایی به خاطر انصافی که درباره خودش به خرج داده.
 
آقای محسنی همه می دانیم و به آقای روحانی هم اعلام شده که سران فتنه مفسد فی الارضند و نظام اسلامی تاکنون به اینها رافت کرده ولی دیدید که وقتی به اینها و اطرافیانشان رو بدهید طلبکار می شوند. آیت الله آملی لاریجانی به امید عاقل شدن اینها نباشید اینها اگر می توانستند وقتی در مجلس ششم بودند، کشور را می فروختند. ولایت فقیه در دهانشان زد و آنها را سر جایشان نشاند. با اینهایی که بغض یادگاری خمینی کبیر به نام ولایت فقیه را به دل دارند و همچون دوستانشان به بی بی سی و صدای آمریکا پناهنده نشده اند و در پایگاه داخلی دشمن علیه مبانی انقلاب فتنه می کنند، برخورد قانونی کنید، تردید نکنید که مردم پشتیبان شما هستند.

http://rajanews.com/detail.asp?id=175326

بر باد رفته ها : دیروزه هسته ای ، امروز جزایر سه گانه و خلیج فارس

سلام



ظریف : « سوء تفاهم در خصوص ابوموسی از طریق گفت‌وگو قابل حل است. »


_______


در مورد اون توافقنامه ی ننگین هسته ای بحث نمی کنم ، تکرار مکررات هست ولی این جناب ظریف انگار فکر می کنه کل کشور مال خودش هست .

بنده نمی دونم این آقا تو اون سازمان ملل خراب شده و تو وزارت خارجه ی ما چی یاد گرفته که نمی دونه  صرف مذاکره در مورد این نوع مسائل ، یعنی به رسمیت شناختن ادعاشون ، و این خودش یعنی اینکه این ها بعدا می تونند با این بهانه اقدامات بیشتری انجام بدهند ...


اگه این سیاستمدار با تجربه و خبره ی ما در مسائل بین المللی ، پس وای بر ما ... . با این سیاست « لبخند دیپلماتیک » این جنابان ، بعید نمی دونم که فردا با عراق بر سر خوزستان وارد مذاکره بشوند و خون شهدای ما رو هدر بدهند یا در مورد شمال غرب ما با ترکیه و جمهوری تقلی آذربایجان وارد مذاکره بشوند و به قول خودشون دنبال نتیجه ی بُرد - بُرد باشند ...


این اعراب خلیجی رو همیشه باید از موضع قدرت باهاشون برخورد کرد وگرنه ....



پا ورقی : این بُرد - بُرد هم از نظر من ایهام داره ... فکر کنم بُرد اول به معنای « بُردن » هست - مثلا می گن فلانی فلان چیز رو با خودش بُرد -  و بُرد دومی هم به معنای « پیروزی » هست ...


اینجوری حسابش کنیم ، هم با اعراب می شه بازی بُرد - بُرد راه انداخت ، هم با غرب هم با خود شیطان ...


غرب که انرژی هسته ای ما رو  با خودش بُرد و در نتیجه هم بُرد .... اعراب هم می تونند جزایر سه گانه رو با خودشون ببرند و در نتیجه ، ببرند ....


خدایا به ما و این کشور رحم کن !!!




سایت های خبری یا ...

سلام


حدود 9 ماهی می شه که هیچ یک از نظراتم رو سایت تابناک نشون نمی ده و قسمت مضحک قضیه اینه که حتی مثبت و منفی هم نمی تونم بدم ...


این خب ، چیز خاصی نیست ولی درد اینجاست که چهارتا آدم ساده لوح با دیدن نظرات در این سایت های خبری فکر می کنند که کل جامعه اینجوری هستند و جو می گیرشون ....